نگرانی خانواده
دانشجوی دانشگاه
بهشتی که به
مرگ محکوم شده
است
کمیته
گزارشگران
حقوق بشر- اینجا
در کوچه پس
کوچههای
چهاردانگه- اسلامشهر-
خانهای است
که فرزند 23 سالهاش،
یکی از مهمترین
عوامل حوادث
پس از
انتخابات
معرفی شده است.
اینجا خانه حامد
روحینژاد
است، جوانی که
در جلسات
دادگاههای
علنی رسیدگی
به اتهامات
عوامل دخیل
در حوادث پس
از انتخابات،
به اتهام " ارتباط
با انجمن
پادشاهی
ایران" به
اعدام محکوم
شد.
خانهای صمیمی
که در چشمان
اهالیاش،
نگرانی موج میزند.
با مادری که که
هرگاه اسم
حامد و حکم
اعدامش میآيد،
هقهق گریه
مجالش نمیدهد.
پیر شده است
این
مادر در پس 7
ماه نگرانی و
زندانی بودن
فرزند مریضش.
وقتی از او
میخواهیم تا
از
دغدغههای
مادرانه اش
بگوید، تا حرف
بزند از 7 ماهی
که فرزند
دانشجویش در
خانه نبوده،
مکث می کند،
دلش میخواهد
حرف بزند. اما
تنها اشکها
هستند که زبان
این
مادرند. او
گریه میکند و
گریه میکند. و
بین تمام این
هقهق زدنها،
تنها جملاتی کوتاه
است که از
زبانش بیرون
میآيد،هفت
ماه است که
زندانیاش
کردهاند؟
چرا
مگر بچه من
چه کرده که
مستحق دریافت
حکم اعدام
است؟ داشت در
دانشگاه درسش
را
میخواند.
جمعی از
اعضای کمیته
گزارشگران
حقوق بشر، دیروز
با حضور در
منزل حامد روحینژاد،
پای درد و دلهای
این خانواده
نشستند. اجرای
حکم اعدام " احسان
فتاحیان" آنها
را شوکه کرده
است و میترسند
از روزی که
حکم اعدام
حامد هم اجرا
شود.
پدر حامد
از روز
بازداشت پسرش
میگوید. روزی
که ماموران
وزارت
اطلاعات تمام
خانه را به دنبال
مدرک جرم زیر
و رو کرده
بودند. او می
گوید:" حامد با
هماهنگی
وزارت
اطلاعات به
ایران برگشت. وقتی
که آمد چند جلسه
بازجویی شد. از
کارها و
فعالیتهایش
در خارج از
کشور به
ماموران گفت و
به نظر میآمد
که مساله تمام
شده است. آنها
به حامد اجازه
دادند که به
دانشگاه
برگردد و درسش
را ادامه دهد. او
دانشجوی رشته
فلسفه دانشگاه
شهید بهشتی
است. اما در
اردیبهشتماه،
شبانه به خانه
ما آمدند و او
را
بردند."
پدر حامد
میگوید:" تا 20
روز از او
خبری نداشتیم
تا اینکه تماس
گرفت و گفت
که حالش خوب
است. تا 4 ماه به
ما ملاقات نمیدادند."
وی ادامه
میدهد:" بعد از
اینکه حامد به
ایران برگشت،
دیگر فعالیتی نداشت.
من شاهد بودم. هر
روز صبح با خودم
به دانشگاه میرفت
و بعدازظهر هم
او را برمیگرداندم
خانه. او مریض
بود و در این
مدت تمام وقتش
به پیگیری
درمانش میگذشت."
این پدر که
حالا غم ماهها
دوری از
فرزندش روی
صورتش رد
انداخته، میگوید:"
گاهی شما به
حرفها و گفتههای
یک نفر اطمینان
دارید. اما
زمانی به او
ایمان دارید. من
به حامد و
گفتههایش
ایمان دارم"
خانواده
روحینژاد
بیش از هرچیز
نگران وضعیت
کنونی او هستند
که با وجود مبتلا
بودن حامد به
بیماری اماس،
مسئولان
زندان از
رسیدگی به
وضعیت او خودداری کردهاند.
مادر حامد میگوید:"
در ملاقاتهایی
که داریم، به
وضوح میبینم
که
چشمهای
حامد بیناییشان
را تا حد
زیادی از دست
داده اند." او
باید
داروهایش را مصرف
کند.
هماکنون
خلیل
بهرامیان
وکالت حامد
روحینژاد را
بر عهده گرفته
و
لایحه
دفاعیهاش را
تقدیم دادگاه
کرده است. این
خانواده
امیدوارند،
دیوان عالی
کشور فارغ
از نگاههای
سیاسی،
پرونده حامد
را مورد بررسی
قرار دهد و
حکم برائت او
را
صادر کند. این
دانشجوی
زندانی هماکنون
در اندرزگاه 8
زندان اوین
نگهداری میشود
و
قرار بود
روز گذشته به
بند 350 انتقال
یابد.
قصد خارج
شدن از خانه
را که میکنیم،
همه میگوییم
که امیدواریم
دیدار
بعدیمان زمان
آزادی حامد
باشد و به شادباش
این آزادی
دوباره در این
خانه جمع شویم.
و مادر حامد
بغض میکند و
باز
اشکهایش
سرازیر میشود.